• سایت رسمی سجاد رفیعی
  • انشا هوشمند
  • ساخت وبلاگ جدید
  • خرید بک لینک / ریپورتاژ
  • کسب درامد دلاری ویژه صاحبان وبسایت ها
  • تماس با ما

سایت رسمی سجاد رفیعی



داستان أموزنده

♥️

مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
اشتراک گذاری در تلگرام

داستان هندی کوزه

 

 

شروع داستان:

در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی میبست.چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.
مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد.هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : " از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای.فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. "
مرد خندید و گفت: " وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. " موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده.سمت خودش. گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.

مرد گفت: " می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم.
این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟

 

 

سایت رسمی سجاد رفیعی

مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
اشتراک گذاری در تلگرام

داستان زن زیبا

 

شروع داستان:

داستان از اینجا شروع میشه که، جوان شاگرد بزاز از موضوع که زن چه دامی برایش گذاشته بود بی خبر بود. او نمی دانست این زن زیبا و خوش قیافه که به بهانۀ خرید پارچه به دکان آنها رفت آمد میکند، عاشق دلباخته خودش است، و در قلبش طوفان از عشق و هوس بر پا است.یک روز همان زن به در دکان آمد و دستور داد که مقدار زیادی جنس بزازی جدا کند، آنگاه به بهانه اینکه نمی تواند همه اینها را انتقال بدهد و پول هم همراهش ندارد گفت: "جنس ها را بدهید این جوان بیاورد، و در خانه به من تحویل دهد و پول بگیرد."مقدمات کار قبلاً از طرف زن فراهم شده بود، خانه هم خلوت به نظر میرسید، این جوان هم که از زیبائی بی بهره نبود_ پارچه ها را گرفت همراه آن زن آمد. به محض اینکه درون خانه شد در از پشت بسته شد. جوان به داخل اطاقی مجلل راهنمائی شد، جوان بیجاره منتظر بود خانم هر چه زود تر بیاید جنس را تحویل بگیرد و پول را بی پردازد. انتظار به طول انجامید. پس از مدتی پرده بالا رفت. خانم در حالی که خود را هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار امید پا به درون اطاق گذاشت. جوان درهمان لحظه محدود فهمید که دامی برایش گذاشته شده است. فکر کرد که با نصیحت یا خواهش خانم را منصرف کند، دید خشت بر دریا زدن بی حاصل است. خانم عشق سوزان خودش را برای او شرح داد، به او گفت:" من خریداد اجناس شما نبودم، خریدار تو بودم." جوان از خدا و قیامت برای تعریف میکرد، اما در دل زن اثری نمی کرد، التماس و خواهش کرد فایده نداد. گفت چاره ای نیست باید کام مرا بر آوری. و همینکه دید جوان در عقیدۀ خودش پا فشاری میکند، او را تهدید کرد، گفت:" اگر به عشق من احترام نگذاری و مرا کامیاب نسازی، من همین حالا فریاد میزنم و میگویم که این جوان نسبت به من قصد سوء دارد. آنوقت تو میفهمی که به چه بلا گرفتار میشوی."موی بر بدن جوان راست شد. از طرفی ایمان و عقیده و تقواء بر او فرمان میداد که پاکدامنی خود را حفظ کن. از طرف دیگر سر باز زدن از تمنای آن زن به قیمت جان و آبرو و همه چیزش تمام می شد. چارۀ جز اظهار تسلیم ندید. اما فکر مثل برق از خاطرش گذشت. فکر کرد که یک راه باقی است، کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یگ لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم، به بهانۀ قضاء حاجت از اطاق بیرون رفت، با وضع و لباس آلوده بر گشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی در هم کشید و فوراً او را از منزل خارج کرد.


نتیجه اخلاقی داستان:

ایمان و عقیده خالص به خداوند در هر کجا از انسان همایت میکند  و انسان را از هر بلا و بد بختی نجات میدهد.


سایت رسمی سجاد رفیعی

مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
اشتراک گذاری در تلگرام

داستان چه کسی میتواند مانع پیشرفت شما شود؟

 

 

شروع داستان :

یک روز وقتی کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلواعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود:

(( دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت!!. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت 10 صبح در سالن اجتماعات برگزار می شود دعوت می کنیم .

در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت می شدند اما پس از مدتی ، کنجکاو می شدند که بدانند کسی که مانع پیشرفت آن ها در اداره می شده که بوده است .

این کنجکاوی ، تقریباً تمام کارمندان را ساعت 10 به سالن اجتماعات کشاند.

رفته رفته که جمعیت زیاد می شد هیجان هم  بالا رفت. همه پیش خود فکر می کردند:این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟به هرحال خوب شد که مرد!!

کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی از نزدیک تابوت رفتند و وقتی به درون تابوت نگاه می کردند ناگهان خشکششان می زد و زبانشان بند می آمد.

آینه ایی درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می کرد، تصویر خود را می دید. نوشته ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:

((تنها یک نفر وجود دارد که می تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما.

شما تنها کسی هستید که می توانید زندگی تان را متحول کنید.

شما تنها کسی هستید که می توانید بر روی شادی ها، تصورات و وموفقیت هایتان اثر گذار باشید.شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید.))

زندگی شما وقتی که رئیستان، دوستانتان،والدینتان،شریک زندگی تان یا محل کارتا تغییر می کند،دستخوش تغییر نمی شود.

زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر می کند که شما تغییر کنید، باورهای محدود کننده خود را کنار بگذاریدو باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسوول زندگی خودتان می باشید.

مهم ترین رابطه ای که در زندگی می توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.

خودتان امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیر ممکن و چیزهای از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت های زندگی خودتان را بسازید.دنیا مثل آینه است.


سایت رسمی سجاد رفیعی

مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
اشتراک گذاری در تلگرام

آخرین مطالب

    • داستان أموزنده
    • داستان هندی کوزه
    • داستان زن زیبا
    • داستان چه کسی میتواند مانع پیشرفت شما شود؟

آخرین ارسال ها

    • داستان فیلم deep water
    • درس‌گفتار روان-درمانی: جلسه ششم
    • درس‌گفتار روان-شناسی-تحولی: جلسه سوم
    • درس‌گفتار روان-شناسی-تحولی: جلسه چهارم
    • درس‌گفتار روان-شناسی-بالینی: جلسه هفتم
    • درس‌گفتار آسیب-شناسی-روانی: جلسه هشتم
    • تمرین داستان‌نویسی روز شنبه 26 آذر 1401
    • دردی که مثل جون کندن بود
    • #املاک-عمادين ،آدرس املاک عمادين ،ادرس مسکن عمادين در اينستاگرام
    • اصول برنامه ریزی درسی چیست؟
    • پاورپوینت آموزشی درس اول زبان انگلیسی پایه هفتم
    • پاورپوینت درمان موفق ناباروری
    • پاورپوینت نظریه رشد شناختی پیاژه
    • پاورپوینت زنان و مزاحمت های خیابانی در جامعه و آسیب شناسی آن
    • قصه دقیقا برعکس اتفاق افتاد
    • دانلود دوره تدریس آیین دادرسی کیفری توسط استاد باقی
    • دانلود دوره تستینگ و نکته آیین دادرسی کیفری فخرالدین عباس زاده + جزوه مربوطه
    • دانلود دوره تستینگ و نکته آیین دادرسی کیفری نوبهاری طهرانی
    • لوح تقدیر مدرسه ابتدایی
    • السّلام علیک یا ثاراللَّه و ابن ثاره ... | خیلی از این خطاهایی که ما در بخشهای مختلف انجام میدهیم، ناشی از فرهنگ حاکم بر ذهن ماست ... | انقلاب مثل آتشفشان است، تمام شدن ندارد ...
    • السّلام علیک یا ثاراللَّه و ابن ثاره ... | خیلی از این خطاهایی که ما در بخشهای مختلف انجام میدهیم، ناشی از فرهنگ حاکم بر ذهن ماست ... | انقلاب مثل آتشفشان است، تمام شدن ندارد ...
    • دانلود سریال ماجراهای مدرسه School Tales 2022
    • دانلود خلاصه [مبانی اصول برنامه ریزیـــــ درسی] - سعید طالبی|+ 8 دوره نمونه سوال به همراه پاسخنامه + پاورپوینت ها
    • دانلود فایل پاورپوینت (کامل) بهداشت و ایمنی مدارس - اسماعیل دل پیشه + 3 دوره نمونه سوال با پاسخنامه
    • دانلود جزوه خلاصه(پاورپوینت) مسائل نوجوانان و جوانان در ایران - منیژه کرباسی + 15 دوره نمونه سوال با پاسخنامه - ppt و pdf

آخرین وبلاگ ها

      • انجمن ادبیات داستانی ایده
      • heidar119
      • shariandressshop
      • partynightdressshop
      • marmar78
      • فروشگاه اینترنتی زیر زیر قیمت ها
      • raouf1398
      • .
      • بلاگی برای فایل ها
      • اَرْغَنوٓنْ
      • refreshtip
      • marketba
      • saeed1991
      • داستانها و نکات قرآنی
      • mansari
      • babagolzade
      • دانلود جزوه pdf
      • ubook
      • پيش به سوي داشتن مدرسه اي بهتر
      • چهار سوی علم
      • برای مهدی
      • radikal
      • text021dis2006love
      • 058fdffdf69iu
      • 0584gfyth9iu

آخرین جستجو ها

  • جشن همسفران
  • جزوه درس زن حقوق خانواده در اسلام
  • چرا برگ ها هنگام مرگ می‌رقصند
  • چرا نام پدر همه شهیدان گمنام را روح الله گذاشتن
  • مسئله، پرس وجو، هوس، اندیشه، پزشک، تلاش، خلاصه، تصمیم، فقط، شرط، نظر، تعجب، نعمت، باغ بستان، نغمه خوان
  • کسی که میخوای تو قلبت جابدی ولی جا نمیشه
  • خودتان را جایانی بگزارید که در کنار خیابان ها مردم را وزنه می‌کنند
  • علت بروز اختلاف میان افراد جامعه چیست
  • نمایشنامه چهار نفره اغاز کشمکش واوج واتفاق
  • الگوریتمی بنویسید که با دریافت اضلاع یک مستطیل محیط مساحت آن را مصاحبه کند
  • البته من خود چراغم
  • تلاش برای رسیدن به نتیجه
  • فهمیدنی چ صفتی دارد
  • اگر من آفتاب بودم
  • فصل یک فیزیک یازدهم
  • آناتومی رفاه اجتماعی
  • انشا درباره قوچان
  • چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر چه باشی چو روبه ب وامانده سیر
  • دعوای حقوقی چیست
  • EEG classification with spiking neural network Smaller better more energy efficient
  • مطالعه شکست تاریکی
  • حیوان روباه
  • درس دوم عربی یازده تجربی محسن خلیلی
  • انشادر باره شرح خودمون
  • کدام زیست بوم دارای دو فصل خشک مرطوب است
  • شلیک توپ ها
  • زگیتی دوراسپاس یکی حق شناس ویکی حد شناس
  • مهارت های ارتباطی تغکر هفتم
  • انشا در مورد آدم هایی که هر روز از کنارشان می‌گذرم
  • Ill nest jamais trop tard
  • سامانه سجفا
  • گزارش بازدید از یک مکان تاریخی
  • پیدی اف زیست دهم
  • آنچه در چشمان مارم میبینم
  • ادبار اقبال
  • سایت خود آقای دکتر
  • توصیف فانوسی درش شبی طوفانی
  • انیمه رقص با شیاطین قسمت ۱۱
  • تامل کهکشان درهای عمیق شگفت انگیز صبگاهی اندیشه مهربان زیبایی ها شبنم تشکر توصیف تبسم لحظه های رفیق
  • من به خانه دوستم رفتم
  • تنفس آسمان خواب دست کوه یقین
  • بسته‌ شدن در های آسمان بر روی مردم
  • اشتیاق. استقبال. حضور. مهمان
  • سایت جدید اغاز نو
  • با زیر دریایی
  • مجموع اسنان قدس
  • جمله های آموزنده
  • ادرس گلشن چت جدید
  • مدیریت دولتی نوین
  • وقتي دستم را به سوي اسمان بلند ميكنم
  • What is the charecter of m.e lesson
  • انشاع احساس خود اغاز مدرسه
  • آدمی که غرق شد قطعا میمیرد چه در دریا چه در رویا
  • پرواز گوسفند
  • دوره آموزش ابتدایی
  • حس پرنده در حال پرواز
  • فالهمها فجورها تقواها قد افلح من زکاها وقد خاب من دساها
  • انشا در مورد تلفن همراه یک دانش اموز به روش جانشین سازی
  • انشا خوب به سالاد ماکرونی
  • کتاب طراحی برنامه درسی
  • معاینه فنی درپیامبر اعظم
  • به نظر شما کودک ماندن بهتر است یا بالغشدت؟
  • پایه نهم تصویر نویسی با موضوع اگر به یک کارگاه فرش بافی دفتید
  • يک روزازخواب بيدارشدم پدرومادرم کوچک شده بودند.
  • افشای اطلاعات مالی
  • گل های شقایق
  • خدمات متقابل
  • مریم اهر زهرا ب خانه امدند
  • چرا غرور تکبر مانع رشد خود آگاهی است
  • دانایی دانایی موثروسواد
  • چو آمد خروشان به تنگ اندرش
  • نابسته وگشاده
  • انشا تضاد سقوط پرواز
  • درباره طبیعت ،خوشحال،ناراحت،بعد،تخم مرغ،گیاهان،ظرف،صحرا،طلایی
  • و انتهای این قصه سردو سفید همیشه سبز خواهد بود هزاران تبریک
  • دعوای کیفری را تعریف کنید
  • افضل الناس انفعهم الناس
  • حکایت کوردی کوتاه بامعنی
  • مهم ترین خبری پیامبران برای بهتر آورده اند خبر از چیست
  • کسب ارتقای مهارت در تولید محتوای آموزشی
  • تعریف تقویت افتراقی رفتار دیگر
  • چشم چران عمارت
  • نسیم نو شهرکرد
  • انسان از دیدگاه اسلام
  • ترجمه در یک رویا
  • آب در هاون کوبیدن
  • انشا طراوت باران در یک جنگل
  • علوم اول دبستان
  • علم صید کتابه قید
  • تفادت انسان راستگو بادروغگو
  • موجود غیر زنده به این جهان آمده ام
  • قیمت دوره تربیت معلم
  • داستان عربی با معنی فارسی
  • حل تمرین بناهای آبی
  • درس سوم زندگی باطعم تردید
  • الارز در ثبت احوال مورد تاید است
  • نظریه رشد شناختی پیاژه
  • استادان بزرگان کتاب ها نعمت ها
  • من در کنارپنجره
  • اختلاف زمان درمناطق مختلف
  • دکتر معجزه گر
  • از کوزه همان تراود که در اوست
  • همت اگر پای به میدان نهد
  • زبان کیف مدرسه
  • ویژگی کاخ عالی قاپو
  • حل تمرین دینامیک مریام
  • کارخانه اژدها سازی
  • هم دوستانی که نخواندند
  • ایا قهر نفرت بدبینی حسادت و.میتوانند دیوار باشند؟
  • نظم ،انضباط ،احترام
  • بیمارستان مجروح
  • مسیر حوزوی ابعاد طلبگی
  • پاورپوینت به من نگاه کن فصل اول علوم پایه اول
  • عرب وشاه اسماعیل
  • جی تی ای وی ۵سن آندرس 2.00
  • ادبیات بومی بندرعباس
  • مدیریت فضاها اماکن ورزشی
  • به خانه یدوستم رفتم که مادرش دریک استکان قدیمی برایم چای ریخت وقتی آن راخوردم
  • آفرینش نظریه معماری
  • قسمتی از فرهنگم که به آن میبالم
  • کوچ پرستو بعد از بهار به وطنش
  • پاور پوینت جامعه شناسی
  • بزرگی خرد دانش راست نه گوهر را
  • جامعه شناسی تربیتی
  • دلتنگی از جنس نفرت
  • سیمای خوبان
  • يکبار که مو هايم را کوتاه کردم
  • به تصویر کوچکی که در رایانه وجود دارد چه میگویند
  • دینی درس پنجم منزلگاه بعد
  • من شاد غزل خوان به تداخل بودن می رسم.این وسط وسواس هایی هم وجود دارد.به خودم خیلی بدهکارم.گاهی فقط آرزوهای سطحی وموقتی دارم.بخت من عجیب مبهم پیشه است.سعادت دنیوی من در هاله ای از ابهام است.بیوگرافی من مخدوش است.در صدهزار صبر واقع شده ام.
  • هردو در نهایت میمیرند
  • پایان نامه علوم تربیتی
  • دانش اموز مدرسه
  • تمام زمین با نم باران خیس شده بود اما غطری بی نظیر در سراسر زمین پیچید عطری دلنشین عطری اشنا که ان را باجان دا می بلعم عطری که بویش انقدر خوب مجذوب کننده است این بوی عطر اشنا بوی عطر خاکی است که این باران بر روی زمین برجای می گذارد.
  • انشا در مورد تک شاخه گل در بوستان با روش جانشین سازی
  • داستان دور از خانه
  • اگر نقاش بودید چه چیزی را نقاشی می کردید.
  • پاورپوینت فصل پنجم ارتباطات انسانی
  • اه ای معبود من
  • منظور از باداورده را بادمیبرد
  • تحقیق درباره سوره نور مفاهیم آن
  • مداد محمد کربلا پاییز مریم مادربزرگ
  • سوال تستی برای مدیریت خانواده
  • درمورداسیب خیالی ضربان شکایت پرت کوبیدیک بندبنویس
  • در فصل ربیع
  • موسسات کارگزاری
  • مار خزندگان
  • اخرین سابقه تحصیلی
  • جواب صفحه 39 تفکر هشتم
  • اجرت المثل ایام تصرف ملک
بصیرتنا تدريس خصوصي خلاصه داستان سریال ها و فیلم ها ژئودالامپر گودرز صادقی (Goudarz Sadeghi) بهترین سایت وبلاگ شخصی کیومرث کیمیایی ریپورتر مدیرکار اِقلیمِ اِقلیما

درباره این سایت

  • این وبسایت تابع قوانین جمهوری مقدس اسلامی ایران بوده و در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی ثبت شده است.
  • تمامی محتوای موجود تماما خودکار از وبلاگ های فارسی دریافت میشود ؛ در صورت مشاهده هرگونه محتوای خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران ؛ گزارش دهید تا به قید فوریت حذف گردد.
  با افتخار قدرت گرفته از سیستم جامع بلاگ ریدر نسخه 8
©   تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انشا هوشمند بوده و محفوظ میباشد ، با هرگونه کپی بردای از طرح یا پوسته برخورد خواهد شد.